صابر از کنار ما پرکشید ..

نمیدونم چی باید گفت! نمیدونم تقدیر و سرنوشت آدمی رو به کدوم سمت میبره ولی ما ناگزیر به پذیرش این جبر هستیم و چاره‌ایی جز توکل به خدا نداریم ..
همین چند وقت پیش بود که داشتم با صابر حرف میزدم و جواب آزمایشاتش رو میدیدم، همین چند وقت پیش که کنار ما بود. یه جوون صاف و صادق با هوش بالا که تمام طراحان گرافیک و وب فارسی مدیون فونت‌های قشنگ و استاندارش بودن. مدام این خبر توی سرم میپیچه که صابر راستی کردار پرکشید. عمیقا از نبودنش ناراحتم و از طرفی رهایی از درد و رنج بیماریش خوشحالم میکنه! نمیدونم ..
بخونید این قسمت از آخرین مطلب صابر تو وبلاگ شخصیش رو :

همه می‌گویند شاد باش. فلانی رو ببین یا بهمانی رو مثال می‌زنن که خوب شده در صورتی که سرطان همشون تا مرحله ۳ بوده. یعنی قابل درمان. من هم جلوی همه شاد هستم. لبخند می‌زنم. اظهار امیدواری می‌کنم. می‌گویم توکل بر خدا. هر چی او بخواهد. اما پشت همه این لبخندهای آدم‌های مثل من ... بگذریم. من مشکلی با کوتاهی عمر ندارم. شما بگو چند ماه. اما تحمل درد و رنجش به ویژه اگر بدونی و ببینی که بدتر می‌شه روح آدمی رو خراش میده. خدا همه مریض‌ها رو شفا دهد.
از پدر و مادرم تشکر می‌کنم.
به هر حال هر چه از خدا برسد رحمت است. من راضی هستم به رضای او. به رضای معبود و معشوقم. قدر سلامتی رو بدونید. قدر توانایی یک راه رفتنِ ساده. قدر یک سرویس بهداشتی رفتنِ ساده. قدر مزه‌ها. قدر اشتها... قدر اینکه بدیهی‌ترین کارهاتون رو بدون کمک دیگران انجام می‌دین. قدر اینکه بدون آرام‌بخش قوی و بدون درد می‌خوابید رو بدونید و شاکر باشید. قدر جوانی رو بدونید. ازدواج کنید اگر هنوز مجردید.
برخی هم می‌گویند برو به دنبال طب سنتی. نمی‌دونم.
اگر عمری باقی بود و توانستم برایتان قصه خودم از روزی که درد شروع شد تا نمیدونم کجا رو برایتان تعریف می‌کنم. البته برای من که دردناک بود اما برای شما احتمالا جذاب خواهد بود.

تجریه اشتباه من از مصرف قرص اعصاب!

قبل از اینکه شروع کنم به نوشتن این نکته رو بهتون بگم که هیچ دکتری و هیچ قرصی نمیتونه اندازه خودتون بهتون کمک کنه و هیچکس بهتر از خودتون نمیتونه بفهمه مشکلتون و علایمتون چیشه و چرا دچار ضعف اعصاب و اضطراب و ... شدین و دقیقا این مشکل برای من با سردردهای یکطرفه سر و از مردادماه امسال شروع شد!
همه علایم تو بدن من میگرن رو نشون میداد و بعد از تایید نورولوژیست شروع کردم به خوردن داروی دپاکین که یه هفته‌ایی قطعش کردم چون به تشخیص پزشک شک داشتم و بعد از قطع کردن دارو اتفاقی برای من نیافتاد! بعد از اون علایم دیگه‌ایی مثل درد قلبی و فشار روی قفسه سینه و بی‌حسی و گزگز دست و پا هم اضافه شد و بعد از گذشت چند روز فوتوفوبیا و دلشوره و حملات پانیک و ... هم اضافه شد و عملا شدم یه مرده متحرک که زندگی روزمره‌اش مختل شده بود! دکترم رو عوض کردم یه نورولوژیست معروف که از دوستان معرفی شده هم بود تشخیص افسردگی داد و مصروف دارو بوسپرکس و ولبان رو شروع کردم و این داروها هم با علایم خیلی زیادی همراه بود!
کلافه شده بودم و دلم میخواست مصرف این داروهارو رو هم قطع کنم و در نهایت برگشتم به خودم که باید یه تغییری ایجاد میکردم! ساعت خوابم رو از 2 شب آوردم روی 11 و بیداری صبحم رو از 9 آوردم روی 7 صبح و در کنارش کامل تغذیه‌ام رو اصلاح کردم و روزانه یکساعت ورزش سر صبح رو اضافه کردم و تغییرات عجیب و غریبش رو تو یه هفته دیدم! حالم خیلی بهتر بود و بدون هیچ قرصی داشتم بهبود پیدا میکردم!
رفتم سراغ داروهای گیاهی و بعد از ویزیت یه دکتر طب سنتی تشخیص سودایی شدن بدنم رو دادن و شروع کردم به خوردن سه تا داروی کاملا گیاهی مفرح ابربشمی، دمنوش بادرنجبویه، ترکیب سیب و ریحان و داروی آنتی سودای دکتر خیراندیش و دارم روز به روز بهتر میشم! میدونم اساتید طب جدید میان الان یقه من رو میگیرن ولی من به چیزی که با منطقم سازگاری داشته باشه و ازش جواب گرفته باشم دنبال میکنم و خداروشکر حالم خیلی خوبه و دارم کامل به بهبودی میرسم! صبح ها راحت از خواب بیدار میشم و استرس و اضطرابم برطرف شده تا حدودی و حالا نکته کل صحبت های من اینجاست :

در مقابل طب سنتی گارد نگیرید! طب سنتی و مدرن هر کدوم میتونن مکمل هم باشن فقط مهمه توسط کدوم پزشک ویزیت میشین و چه دارویی مصرف میکنید!

و شاید براتون سوال پیش اومده باشه که سودا چیه ؟

سودا چیست؟
در طب سنتی چهار نوع طبع وجود دارد که شامل سرد و خشک، سرد و تر، گرم و خشک و گرم و تر هستند و آن‌ها را همچنین به‌ ترتیب با نام‌های سودایی، بلغمی، صفراوی و دموی می‌شناسند. برخی از افراد طبع سوداوی دارند؛ اما در برخی مواقع یک نوع ماده سمی، که به آن سودا می‌گویند، به دلیل سبک زندگی نادرست، در بدن افزایش پیدا می‌کند که می‌تواند سبب ایجاد دشواری برای فرد شود؛ به همین دلیل افراد باید با اصلاح سبک زندگی خود برای دفع سودا اقدام نمایند.

عوارض افزایش سودا در بدن :
تا اینجا درباره این توضیح داده شد که سودا چیست؟ سودا می‌تواند سبب بروز علائمی در افراد شود که مهم‌ترین آن‌ها وسواس، اضطراب، دیدن خواب بد، کدر شدن سفیدی چشم، سوزش معده، بوی بد دهان، تپش قلب خود به خود، تیرگی پوست صورت، یبوست، گرایش به خوردن غذاهای شیرین و گرم، عصبانیت و لجبازی هستند. این عوارض نه‌تنها بر زندگی خود فرد تاثیر می‌گذارند، بلکه می‌توانند سبب آزار اطرافیان شوند؛ به همین دلیل دفع سودا ومصرف غذاهای سودابر برای این افراد باید در اولویت قرار بگیرد.

علامت‌های غلبه سودا در بدن :
علت‌های زیادی برای اینکه سودا در بدن غالب شود، وجود دارد که برخی از آن‌ها عبارتند از:
خشکی زیاد پوست به همراه چروک
لکه‌های تیره در پوست
وجود افکار منفی و تمرکز نداشتن
گرفتگی عضلاتی مانند حلق و حنجره و سایر اعضا
سوزش سر دل
کم حرف
کابوس و دیدن خواب افتادن از ارتفاع و بلندی
تاخیر در عادت ماهیانه و دفع لخته لخته خون قاعدگی
حساس و زود رنج
فکر و خیال زیاد

و در پایان من با تشخیص میگرن و داروهای آرامبخش و ضد افسردگی به هیچ نتیجه‌ایی نمیرسیدم پس همه رو کنار گذاشتم و از اصلح سبک زندگی شروع کردم و دارم به نتیجه میرسم!