شهریور و نگرانی‌های پیش رو ..

چند روز دیگه وارد شهریور ماه میشیم و کمتر از یک یک ماه آینده میرسیم به 25 شهریور و به احتمال قوی تکرار اتفاقات پارسال. لازم دونستم چندتا نکته رو بهتون بگم که اگر صاحب کسب و کار هستید دچار وضعیت پارسال نشید.
نکته شماره یک : امروز به فکر باشید!

اگر به صورت چکی کار میکنید حتما حواستون به تاریخ چک‌هاتون باشه که بتونید حساب و کتابتون رو جمع کنید و تو اون دوران اگر وارد رکود شدید دستتون توی پوست گردو نمونه.

نکته شماره دو : کسب و کارهای آنلاین مراقبت بیشتری کنید!

اگر کسب و کار آنلاین دارید و تو بستر اینستاگرام صفحه فروشگاهی دارید قطعا توی اون دوران با افت شدید فروش مواجه می‌شید پس هزینه‌هاتون رو کاهش بدید و کمتر به فکر گسترش فضای کاریتون باشید.

نکته شماره سه : به درآمد صفر هم فکر کنید!

ممکنه از لحاظ درآمدی به صفر برسید پس به دنبال نقشه شمارو دو یا اصطلاحا پلن بی باشید تا متحمل ضرر نشید.

نکته شماره چهار : اخبار رو رصد کنید!

حتما پیگیر اخبار موثق باشید و خلاف جهت شنا نکنید! جهت‌گیری‌های سیاسی بی‌مورد و حرف‌های اضافه برخلاف جریان میتونه به برند شما آسیب بزنه و شمارو از گردونه رقابت خارج کنه.

حتما به این نکته‌ها توجه داشته باشید و از این دوران تا مشخص نشدن تکلیف برای تبلیغات، رشد و ... استفاده نکنید و آرزو می‌کنم بهترین اتفاقات برای مردمان سرزمینم بیافته و رنگ رفاه و آسایش رو ببینن ..

کمی تامل قبل از انجام کار !

یه دوستی میگفت اگر قبل از انجام یه کاری از خودت دوتا سوال " تا کی قراره انجامش بدم؟ " و " خوب آخرش که چی؟ " رو بپرسیم از نصف اشتباهاتمون جلوگیری کردیم! چقدر مختصر و مفید بود! حالا من میگم اگر به کارما هم اعتقاد داشته باشیم و این جمله " هر عمل من، عکس العملی داره " رو هم به سوالات بالا اضافه کنیم میتونیم اشتباهات رو به صفر برسونیم! خیلی سخت نیست کافیه یکم تمرین کنیم و این تمرین نیاز به روز شنبه برای شروع نداره، همین الان وقتشه!

نیروی کار؟ گشتم نبود نگرد نیست!

با امروز حدود 45 روز میشه که تقریبا هر سه روز یکبار آگهی استخدام نیروی بازاریابی و فروش تو وبسایت‌های مختلف میذاریم و با صرف هزینه برای هر آگهی به بن بست می‌خوریم! یادمه سال 97 که کارمون رو شروع کردیم یه آگهی استخدام که میدادیم پشیمون میشدیم از حجم تماس‌‌ها و بررسی رزومه‌ها! اینقدر تعداد درخواست‌ها بالا بود که چند روز طول می‌کشید تا یه نیروی کار مناسب اون شغل پیدا کنیم و استارت همکاری رو بزنیم اما امروز دریغ از یه تماس! تماسی که حتی شرایط کاری پرسیده بشه و تمایلی نشون داده بشه!
داشتم حساب و کتاب میکردم نزیدک به یک میلیون هزینه آگهی دادم و هر کسی هم که برای استخدام اومده بدون دانش و تجربه فقط حقوق بالا و امکانات خواسته! تمام دغدغه مرخصی و کار فوق العاده سبک بوده! حتی مورد داشتیم از سود سالیانه شرکت هم سهم میخواستن و برخوردشون جوری بوده که انگار دارن به من لطف میکنن و میان سرکار!
تمام امید و انگیزه مردم گرفته شده و قطعا من این درک رو دارم که شاید با حقوق‌های متوسط زندگی هیچکس نچرخه ولی این رو هم در نظر میگیریم که من اول باید خودم رو اثبات کنم و سودآوری بالایی داشته باشم تا مدیران رو مجاب کنم پرداختی‌های بالا انجام بدن ؟ بعید میدونم! همه دنبال مزد بی زحمت و رشد و پیشرفت یک روزه هستیم! هر نیروی کار درست و به دربخوری هم که بود یا از ایران رفته یا در شرف رفتن از ایران هست! به نظر من هر کسی تو این شرایط صاحب یک کسب و کار هست با یه قهرمان برابری می‌کنه!

یک جلسه جذاب کاری!

همیشه جلسه‌های کاری برام جذاب بوده! رفتن سراغ کسب و کارهای مختلف، آشنا شدن با آدم‌های بزرگ تو حوزه‌های کاری مختلف و از همه اون‌ها مهمتر یاد گرفتن ازشون. شنیدن داستان‌ از روزهایی که گذرونن تا به اینجا رسیدن و بعد از اون فکر کردن به جلسه‌ایی که داشتم. برام شاید تو این روزها شکل گرفتن همکاری اولویت دوم باشه ولی همین قوی کردن ارتباطات جذابترین قسمت ماجراست!

یه پیشنهاد دارم! از ارتباط گرفتن و بزرگ کردن دایره ارتباطیتون با آدم‌ها نترسید و از هر ارتباطی یه نکته مثبت برداشت کنید. قرار گرفتن تو بعضی جلسه‌ها و فضاهای کسب و کاری میتونه شمارو با موقعیت‌های جذابی رو به رو کنه که آینده و وضعیت شمارو کامل تغییر بده. مثل جلسه ایی که امروز داشتم و با یه دوستی آشنا شدم که تو مقام استادی برام خیلی ارزشمند بود. ازم دعوت کرد برم آژانسشون و هر وقت خواستم ازشون مشاوره بگیرم. چی قشنگتر از این میخوام؟

وجدان کاریمون کجا رفته؟!

چند روز پیش جلسه ایی رو داشتم با یکی از تولید کننده های مبل که سال قبل بعد از یک ماه همکاری به دلایل نامعلومی قراردادش رو با مجموعه من فسخ کرده بود. جلسه ما در رابطه با قرارداد جدیدی بود که این مجموعه بعد از فسخ با یه مجموعه دیگه بسته بود و کلاهی به گشادی 255 میلیون تومن سرش رفته بود ! ماجرا از این قرار بود که یه خانومی که خودش رو مشاور مارکتینگ و برندینگ معرفی کرد برای بازاریابی آنلاین تو فضای اینستاگرام و وبسایت برای مدت زمان شش ماه 255 میلیون تومن قرارداد بسته بود و با وعده وعیدهای الکی که من تو این شش ماه براتون اینقدر مبلمان میفروشم که نتونید پاسخگوی مشتری هاتون باشید سر این بنده خدا رو کلاه گذاشته بود.
این جلسه ایی هم که برگزار شد بیشتر از این جهت بود که من رو به عنوان حکم تو جلسه خودشون ببرن تا تعیین کنم چقدر این مبلغ درست و چقدر ناحق گرفته شده و پروژه تا چه میزانی که گفته شده و قرار شد بوده جلو رفته. من با این خانوم تماس گرفتم و صحبت کردم و ایشون فرمودن آقای فلانی صاحب تولیدی مبلمان فلان اومدن اینجا و فسخ نامه رو هم امضا کردن و هر مشکلی دارن میتونن برن شکایت کنن و ما هیچ جلسه ایی نخواهیم گذاشت و عد هم قطع کردن تلفن! با صاحب تولیدی تماس گرفتم و ماجرای صحبتم رو توضیح دادم و گفتن والا به من گفتن این برگه رو امضا کنی پولتو میدیم و امضا پای برگه ایی زده بودن که توش نوشته شده بود نسبت به تمام مبلغی که پرداخت کردم ادعایی ندارم و نوش جونشون!
حالا شما جای بنده! چیکار باید کرد؟ اصلا شما جای اون خانوم! اسم اینکار رو زرنگی میذارید یا بی وجدانی!؟ از کی اینقدر راحت از بی اطلاعی مردم سواستفاده میکنیم! بهش گفتم شما اشتباه کردی و سرت کلاه رفته و ماشین زیر پاتو فروختی پولشو دادی تا واست کاری رو انجام بدن که هیچ تخصصی توش ندارن! چطوری ندیده و نشناخته اعتماد کردی؟ چطوری کل پول رو یکجا دادی؟ اینارو میگفتم و فقط جوابم این بود که بخدا من سر در نمیارم! به جز مبل من هیچی رو متوجه نمیشم!
از همه این موارد بگذریم! تو کار ما اینقدر راحت میشه سر دیگران کلاه گذاشت ولی به چه قیمتی؟ حلال و حروم بودن پول که درمیاریم چی؟ اعتباری که از بین میره چی؟ توقع داریم با این سبک کار کردن خدا به زندگیمون هم برکت بده! بخدا زندگی محدود به این یه قرون دوزارها نیست و از شما خواهشمندم اگر میخواید کار تبلیغات انجام بدین حتما حتما قبلش بررسی کنید و بند بند قرارداد رو بخونید و با یه وکیل مشورت کنید تا دچار این ضررهای هنگفت نشید..

ظهور یادگیری و سقوط آموزش!

دیروز سر کلاس کارگاه منابع انسانی استاد به یه نکته خیلی ظریفی اشاره کرد که برای من خیلی جذاب بود. میگفت دوران آموزش ( Training ) تموم شده و افراد باید به دنبال یادگیری ( Learning ) باشن. یادگیری از طریق محیط اتفاق میافته و یه فرآینده که باعث میشه شخص با قرارگرفتن تو موقعیت و کسب تجربه مسیر خودش رو پیدا کنه ولی آموزش از طریق کلاسهای آموزشی، سمینار، پادکست و سخنرانی به دست میاد! برای درک بهتر این موضوع به معنای این دوتا کلمه دقت کنید :

Training: در زمانهای خاصی رخ میدهد، کوتاه مدت است و بر اهداف خاصی تمرکز دارد. این نوع از آموزش در مورد وقایع عینی و مشخصات جزئی بحث میکند. این آموزش نوعی آموزش رسمی است.

Learning: فرآیندی دائمی و همیشگی است که از ابتدا تا انتهای عمر شخص رخ میدهد و اگرچه ممکن است گاهی به صورت رسمی برگزار شود، اما در غالب مواقع به صورت غیر رسمی است. از یادگیری راه رفتن، حرف زدن و غیره تا یادگیری کار کردن با کامپیوتر، خلبانی، و غیره این فهرست تمام نشدنی است و در تمام طول عمر ادامه دارد.

و در ادامه کلاس استاد مثال ادب از که آموختی از بی ادبان رو مطرح کرد و گفت دائم در حال یادگیری باشید. مثلا توجه کنید تو یه موقعیت شغلی همکار شما به چه صورتی عمل میکنه. نکته های مثبت و تجربه هاشو دریافت کنید و سعی کنید مسیرهایی که جلو رفته رو بهبود بدین. دائم به اطراف نگاه کنید و مدام در حال یادگیری باشید و اون رو محدود به زمان و مکانی که برای آموزش قائل میشید نکنید.
خیلی این صحبت ها به دلم نشست و احساس میکنم چقدر نیاز داشتم به شنیدنشون و قطعا از امروز همه چیز برام رنگ و معنای تازه ایی داره..

یک تجربه ارزشمند کاری

میخواستم یه نکته ایی رو توی کار که به شخصه باهاش رو به رو شدم رو باهاتون به اشتراک بذارم و اون نکته اینه که خواهشا تصمیمات مهم زندگیتون رو بر پایه سخنان ناب انگیزشی که بعضی از دوستان تو صفحات مجازی ارایه میدن نگیرید! چند روز پیش با شخصی تو جلسه بودم که به شدت پیگیر این مسایل بود و بعد از شنیدن جمله من میتونم فورا نه ولی قطعا با قرض کردن کلی پول از فامیل کسب و کاری رو راه انداخته بود که امروز با یک میلیارد بدهی مجبور به تعطیل کردن اون کار شده بود! بخدا به پیر به پیغمبر کارآفرینی کار هر کسی نیست و با 5 صبح بیدار شدن و مدیتیشن و الگو قرار دادن ایلام ماسک نمیشه به جایی رسید و هر کاری علاوه بر این موارد گفته شده نیاز به دانش، تخصص و تجربه داره!

خودتون رو با اینجور مطالب تو اینستاگرام سرگرم نکنید و تصمیمات هیجانی نگیرید! با این وضعیت اقتصادی کشور امکان خطا و هدر رفت سرمایه به شدت زیاده! به جاش سعی کنید کتاب هایی که تو شروع یه کسب و کار کمکتون میکنن رو مطالعه کنید!

کارهامو میندازم عقب ! چی کار کنم ؟

یکی از منفی ترین نکته هایی که تو وجود من بود و خداروشکر برطرف شد به تعویق انداختن کارهام بود ! یعنی کافی بود یکی یه کاری بهم میسپرد یا برای انجامش بهم وقت محدود میداد ! اون کار یا اونقدر دیر انجام میشد که به درد نمیخورد یا اصلا انجام نمیشد و من میشدم همون بدقول همیشگی ! اینقدر این قضیه ادامه دار بود که باعث شد دیگه اعتباری بین اطرافیانم نداشته باشم و همچکس ازم هیچ کمکی نخواد ! یه روزی تو اینستاگرام یه استوری دیدم که متوجه شدم این مشکل خیلی از آدم هاست و خیلی ها از این حالت رنج میبرن ولی درمانش چی هست ؟
کلی خوندم و سایت های مختلف روانشناسی رو زیر و رو کردم و با یکم دقت کردن تو رفتار خودم متوجه شدم انگار یکی درونم هست و مدام پشت گوشم میخونه ولش کن ! حالا فعلا حسش نیست بعدا انجامش بده ! خیلی زمان برد تا به دلیل اصلیش پی بردم و راه حلی که براش پیدا کردم واکنش سریع بود ! مثلا ساعت 1 شب هم که میشد و یادم میومد باید کاری رو انجام میدادم بلند میشدم و با تمام سختی هاش انجام میدادم و دوباره میخوابیدم . این روند رو در پیش گرفتم و بعد از گذشت یک ماه تونستم کاملا بهش غلبه کنم . شاید باورتون نشه ولی دیگه اون صدارو نمیشنوم که میگفت حالا فرصت هست بیخیال و انگار اون آدم از درون من رفته !
سعی کردم به ساده ترین حالت ممکن راه حل رو بیان کنم و اگر شما هم این مشکل گذشته من رو ندارید با خودتون تکرار کنید : " من هر وظیفه ایی که دارم رو همین الان انجامش میدم، چه بخوام و چه نخوام ! "

یکی از اتفاقات جالبی که همیشه تو جلسه های کاریم دارم و مدام تکرار میشه اصرار من به دعوت کردن مشتری به صبوریه ! صبوری که همیشه گفته میشه بله دارم و دوماه که از قرارداد میگذره تموم میشه ! من خودم رو کشتم ولی نتونستم به مشتری هایی که برای بازاریابی محتوایی تو اینستاگرام و وبسایت میان سراغ من بگم پروسه بازاریابی محتوایی یه مسیر یه شب نیست و نیاز به چندین ماه برنامه ریزی و اجرا داره ! فروش تو اینستاگرام با یه تبلیغ اتفاق نمیافته و باید یه فرآیند رو طی کنیم !
اگر یکم با اصطلاحاتی که گفتم آشنایی داشته باشید میتونید درک کنید که من با چه سختی هایی چیزی رو که مشتری تا حالا لمس نکرده برای ایجاد تصور میکنم و چقدر دردناکه که بعد از ماه دوم یا سوم میکشه کنار ! چرا ؟ فالوور نگرفتیم زیاد ! فروش خیلی عالی نداشتیم ! اونم تو دو ماه !
من صحبتم رو همینجا تموم میکنم ..

دفتر برنامه ریزیتو خریدی ؟!

همیشه برنامه ریزی روزانه و هفتگی رو تو نرم افزارهای TO DO List گوشی انجام میدادم و اعتقادم بر این بود که باید کمترین استفاده رو از کاغذ کرد ولی امسال به پیشنهاد خواهرم یه رفتر برنامه ریزی خریدم و از یکم فروردین شروع کردم به پر کردن قسمت های مختلفش مثل برنامه ریزی سالیانه ، ماهانه ، هفتگی و روزانه . این استفاده از دفتر کاغذی تغییراتی رو توی من به وجود آورد که احساس میکنم به اشتراک گذاشتنش با شما خالی از لطف نباشه ..

دفتر برنامه ریزی

استفاده از این دفتر کاغذی برای من چه مزیت هایی داشت ؟
1. هیچ چیز فراموش نمیشه !
از وقتی نوشتن توی این دفتر رو شروع کردم هیچ چیز رو فراموش نمیکنم ! وقتی روی کاغذ مینویسم بدون چک کردن مجدد همه موارد توی ذهنم هست و میتونم به تک تک کارهایی که برای روزم نوشتم رسیدگی کنم ..
2. نوشتن حس خوبی داره !
نوشتن روی کاغذ با خودکار خیلی حس قشنگ تر و بهتری به من میده تا تایپ کردن توی گوشی موبایل !
3. تغییر عادت های بد !
یه قسمت خیلی جذابی که دفترهای پلنر داره نوشتن از عادت های بد و سوق دادنشون به سمت اصلاح و تبدیلشون به عادت خوبه . من با این دفتر تو مدت بیست روزی که شروع به نوشتن کردم تونستم ساعت خوابم رو تا حدودی تنظیم کنم .
4. برنامه ریزی بلند مدت دارید !
با این ئفترها میتونید روی اهداف بلند مدت و سالیانه هم فکر کنید و مدام جلوی چشمتون باشه ! مثلا اضافه وزن رو برطرف کنید یا امسال یه تحولی تو کسب و کارتون بدید .
5. دخل و خرجتون رو تنظیم میکنید !
با استفاده از قسمت مدیریت مالی این دفتر تونستم متوجه بشم که چقدر توی ماه هزینه های اضافی دارم که میتونم به راحتی مدیریتشون کنم .
6. به نوشتن عادت میکنید !
نوشتن شاید برای همه ما سخت باشه ولی نوشتن روی کاغذ مثل نوشتن روی بدنه مغز هست ! هیچوقت چیزی رو که یادداشت میکنید برای انجام فراموش نمی کنید و این برای من که مشغله های زیادیی دارم خیلی جذاب بود

صحبت پایانی :
اگر هنوز دفتر برنامه ریزیتون رو تهیه نکردید با یه سرچ ساده تو اینترنت میتونید مدلی رو که مناسب شماست پیدا کنید و شروع کنید به پر کردنش تا مثل من از نتیجه های جالبی که میگیرید لذت ببرید و اگر از قبل دفتر برنامه ریزی داشتید خوشحال میشم تجربیاتتون رو با من به اشتراک بذارید ..