نیروی کار؟ گشتم نبود نگرد نیست!
- ۰۱/۰۶/۲۸ ، ۱۶:۲۲ ب.ظ
- تجربیات کاری,
- ۱۰۳۲ بازدید
با امروز حدود 45 روز میشه که تقریبا هر سه روز یکبار آگهی استخدام نیروی بازاریابی و فروش تو وبسایتهای مختلف میذاریم و با صرف هزینه برای هر آگهی به بن بست میخوریم! یادمه سال 97 که کارمون رو شروع کردیم یه آگهی استخدام که میدادیم پشیمون میشدیم از حجم تماسها و بررسی رزومهها! اینقدر تعداد درخواستها بالا بود که چند روز طول میکشید تا یه نیروی کار مناسب اون شغل پیدا کنیم و استارت همکاری رو بزنیم اما امروز دریغ از یه تماس! تماسی که حتی شرایط کاری پرسیده بشه و تمایلی نشون داده بشه!
داشتم حساب و کتاب میکردم نزیدک به یک میلیون هزینه آگهی دادم و هر کسی هم که برای استخدام اومده بدون دانش و تجربه فقط حقوق بالا و امکانات خواسته! تمام دغدغه مرخصی و کار فوق العاده سبک بوده! حتی مورد داشتیم از سود سالیانه شرکت هم سهم میخواستن و برخوردشون جوری بوده که انگار دارن به من لطف میکنن و میان سرکار!
تمام امید و انگیزه مردم گرفته شده و قطعا من این درک رو دارم که شاید با حقوقهای متوسط زندگی هیچکس نچرخه ولی این رو هم در نظر میگیریم که من اول باید خودم رو اثبات کنم و سودآوری بالایی داشته باشم تا مدیران رو مجاب کنم پرداختیهای بالا انجام بدن ؟ بعید میدونم! همه دنبال مزد بی زحمت و رشد و پیشرفت یک روزه هستیم! هر نیروی کار درست و به دربخوری هم که بود یا از ایران رفته یا در شرف رفتن از ایران هست! به نظر من هر کسی تو این شرایط صاحب یک کسب و کار هست با یه قهرمان برابری میکنه!
تا الان [ ۵ ] نفر برای این نوشته من اظهار نظر کردن ..
وقتی محیط پویایی نداشته باشیم ... آخرش همین میشه ...
نیروی متخصص که دیگه نیست، اگه باشه هم واقعاً دستمزد بالایی میگیرن...
شروع کردن کسب و کار هم تو این روزا داستان داره، تو این مسیر پیر شدم رسماً 🤦🏻♂️😑
"هر کسی هم که برای استخدام اومده بدون دانش و تجربه فقط حقوق بالا و امکانات خواسته!"
با تک تک سلول های بدنم اینو درک میکنم! ما هم همین مشکلو داریم
مسعــودکوثــری هستم
طبیب ، مشاور کسب و کار و تبلیغات ، ایده پرداز
موضوعات
بایگانی
مطالب گذشته
- ۱۴۰۲، سالی که نکو نبود!
- صرفا لب و دهن نباشیم !
- صابر از کنار ما پرکشید ..
- تجریه اشتباه من از مصرف قرص اعصاب!
- نفرین به جنگ !
- چشمهاش، چشمهاش و چشمهاش ..
- درسهایی که از توماس شلبی گرفتم!
- شهریور و نگرانیهای پیش رو ..
- کاش دستم میرسید به خوشحالیش ..
- علاقههای ما از کجا اومدن ؟!
- امان از انسان مذهبی از نوع جاهل !
- کهن الگوها یا آرکتایپ در روانشناسی یونگ
- به بهانه سی و چندمین زادروزم ..
- نسخه جمعی روانشناسان محترم !
- بوسه بر چشم هایت میزنم مادر ...
آخرین نظرات شما
-
Mahan گفتــه :
میشه ادرس پیج دلنوشته هاتون ... -
Raha گفتــه :
همیشه ۱۵ صفحه کتاب منو یاد شما ... -
Mona گفتــه :
تنتون سلامت امیدوارم به ... -
تینا گفتــه :
من باهمچین ادمی برخورد داشتم که ... -
ناشناس گفتــه :
مگه منتقل نشده بودین وردپرس؟! ای بابا ... -
asiyeh گفتــه :
نوشتین به واسطه علاقه ای که به ... -
asiyeh گفتــه :
اتفاقا چند وقت پیش یه سریال کره ای ... -
asiyeh گفتــه :
کتاب خیلی جذاب و غم انگیزی بود . -
asiyeh گفتــه :
به قاتله علاقه داشتی ؟ -
asiyeh گفتــه :
درکل بد نبود . ولی فضاشو زیاد دوس ...
کمکی از دست ما بر میاد :)