اولین نوشته، اولین وبلاگ!
- ۰۱/۰۵/۰۸ ، ۱۴:۲۹ ب.ظ
- روزنوشت,
- ۲۶۰ بازدید
نوشته شده به تاریخ شنبه سی و یکم شهریور 1384 ساعت 11:13 صبح :
سلام بچه ها من اسمم مسعود فامیلیمم فکر نکنم براتون زیاد مهم باشه و خونمونم تو تهران,منطقه پاسداران,16 سالمه و میرم کلاس دوم دبیرستان . از کارایی که خیلی بهش علاقه دارم وبلاگنویسی و به غیر از این وبلاگ یه وبلاگ دیگه و یه سایت دارم اگر خواستید ادرسشونو بهتون بدم. من این وبلاگو برای این ایجاد گردم که بتونم توش خودمو خالی کنم(البته نه از نظر عقده). به اصول وبلاگنویسی و طراحی قالب وبلاگ و قالب وسایت وکد جاوا نویسی واردم و همچنین در ضمینه قوتبال و بسکتبال هم مهارت دارم. هر کسی که با من کار داشت میتونه ایدی منو اد کنه و کارشو بگه تا من در سریع ترین زمان به سوالش پاسخ بدم. هر کسی هم که خواست تو این وبلاگ نویسندگی کنه و یا خاطره یا شعری ارسال کنه در قسمت نظرات به من خبر بده تا شعرو خاطرشو تو وبلاگ بزارم. مرسی
از این نوشته 18 سال میگذره! 18 سال! آثار 16 سالگی تو کلمه به کلمه نوشته های من مشهوده! غلط های املایی، غلط های نگارشی و استفاده از جمله بندی های ناجذاب و ناگیرا! چقدر با دیدن این پست که حتی زمان انتشارش رو یادم نیست متعجب شدم و چقدر آدمیزاد زود بزرگ میشه ...
شماها اولین پستی که منتشر کردین رو یادتون هست ؟

مسعود کوثری هستم یک طبیب و مشاور کسب و کار ، برندینگ و دیجیتال مارکتینگ . حدود 6 سال هست که تو این حوزه ها مشغول به فعالیت هستم و افتخار همکاری موفق با 52 تا برند رو تو رزومه کاریم دارم . حدود یک سالی هم هست مدیرعامل آژانس تبلیغاتی اثر هستم ..
موضوعات
بایگانی
مطالب گذشته
- و شاید کمی آنطرفتر باشم!
- اولین نوشته، اولین وبلاگ!
- یک روز پس از زادروزم!
- مرگ کتاب های نصرالله کسرائیان
- وجدان کاریمون کجا رفته؟!
- حال دلی که دیگر خوب نیست..
- بهم گفت روزی رو از خدا بگیر!
- یکم غر اقتصادی بزنم!
- شروع دیجیتال مارکتینگ با وبسایت ( جلسه سوم )
- ظهور یادگیری و سقوط آموزش!
- حلقه مفقودی به نام مسئولیت پذیری!
- نعمت بزرگ فراموشی!
- شاخه ها و ابزارهای دیجیتال مارکتینگ ( جلسه دوم )
- برای زهرا امیرابراهیمی، قربانی دیروز!
- دوست جدید و سبز رنگم ..
محمد گفتــه :
اون موقع من یک ماهم بود :)فرزاد گفتــه :
سلام دوست عزیز خسته نباشی من از ...مرتضی گفتــه :
خسته نباشی طبیب عزیزع . شکیبا گفتــه :
سلام واقعا چه یادداشت جالبی بود. ...حمید آبان گفتــه :
منم از همین سال وبلاگ نویسی رو ...لیمو گفتــه :
من دیدمش و باید بگم حتی نتونستم تا ...لیمو گفتــه :
کوه، رفتن و رفتن...لیمو گفتــه :
اولین پست رو که نه حقیقتا اما ...زری ... گفتــه :
با نسرین خانم دیگهحامد گفتــه :
۱۸سال یه عمرهها هعییی