بهم گفت روزی رو از خدا بگیر!
- ۰۱/۰۳/۲۷ ، ۲۲:۴۵ ب.ظ
- روزنوشت,
- ۱۷۴ بازدید
دیروز وقتی داشتم از چندتا برگه پرینت میگرفتم دیدم پرینتر وسط کار سه چهارتا برگ A4 رو با هم میکشه تو و گیر میکنه و متوقف میشه. به زور کاغذهارو کشیدم بیرون و بعد از خاموش روشن کردن پرینتر این اتفاق مجددا تکرار شد. بازش کردم یه نگاهی بهش انداختم دیدم دیگه وقتشه یه سرویس درست و حسابی بره و کارتریژش هم نیاز به شارژ شدن داره. دست به گوگل شدم و چندجا تماس گرفتم و در نهایت قرار شد یک نفر بیاد همه سرویس هارو تو محل انجام بده. وقتی شماره طرف رو اومدم بگیرم و باهاش هماهنگ کنم زنگ در دفتر رو زدن! یه آقای مسن تقریبا 65 الی 70 ساله پشت در بود. دستشو دراز کرد و یه کارت ویزیت به من داد و با صدای آرومی که داشت گفت تعمیرات و سرویس پرینتر و ماشین های اداری رو در محل انجام میدیم. گفتم شما کارت پخش میکنید یا خودتون انجام میدین گفتن نه خودم انجام میدم. دعوتش کردم اومد تو و یه نگاهی به پرینتر انداخت. گفت تقریبا 450 هزار تومان هزینه اش میشه و باید یه قسمتش تعمیر بشه. پرینتر رو وقتی داشت با خودش میبرد برای سرویس تا فردا بیاره بهش گفتم چقدر عجیب که من دقیقا دنبال یه نفر میگشتم برای اینکار و شما دقیقا مثل یه لیوان آب خنک وسط کویر ظاهر شدی! برگشت و نگاهم کرد، یه لبخند زد و گفت پسرم روزی رو باید از خدا خواست نه بنده خدا! بنده خدا خارت میکنه..
تا همین امروز این جمله ایی که گفت تو ذهنمه و مدام با خودم تکرارش میکنم و یاد یه فامیلیمون میافتم که سردر مغازه ش نوشته بود کاسب باید دوست خدا باشه! این جمله رو الان بیشتر درک میکنم..
تا الان [ ۷ ] نفر برای این نوشته من اظهار نظر کردن ..
سلام.
چندین بار صفحه رو باز و بسته کردم تا این کادر نظر دهی برام فعال شد.
نمیدونم مشکل از چیه.
من در لحظۀ اول نگران شدم، نگران اینکه شاید طرف پرینتر رو برداره ببره.
چطوری اعتماد کردین بهش؟

واقعا درست گفتن. روزی رو باید از خدا بخوای :)

اینکه در اون لحظه به کمک احتیاج داشتید و کمک رسیده جالب بود:)

فکر میکنم تجربه چنین چیزی حس خوب و در عین حال عجیبی داره.

واقعا بهت حسودیم میشه؛ چون یک لحظهای از زندگی رو درک کردی که معنای عمیقی داشته؛ خیلی دنبال این لحظهها هستم و خب به معنای واقعی زندگی رو همین لحظات کوچیک و شیرین معنا میکنم.
امیدوارم همیشه از همین لحظات برات پیش بیاد؛ زندگی همین لحظاته...


مسعود کوثری هستم
مشاور مارکتینگ و تبلیغات
مسعود کوثری هستم مشاور کسب و کار ، برندینگ و دیجیتال مارکتینگ . حدود 6 سال هست که تو این حوزه ها مشغول به فعالیت هستم و افتخار همکاری موفق با 52 تا برند رو تو رزومه کاریم دارم . حدود یک سالی هم هست مدیرعامل آژانس تبلیغاتی اثر هستم ..
موضوعات
بایگانی
مطالب گذشته
- وجدان کاریمون کجا رفته؟!
- حال دلی که دیگر خوب نیست..
- بهم گفت روزی رو از خدا بگیر!
- یکم غر اقتصادی بزنم!
- شروع دیجیتال مارکتینگ با وبسایت ( جلسه سوم )
- ظهور یادگیری و سقوط آموزش!
- حلقه مفقودی به نام مسئولیت پذیری!
- نعمت بزرگ فراموشی!
- شاخه ها و ابزارهای دیجیتال مارکتینگ ( جلسه دوم )
- برای زهرا امیرابراهیمی، قربانی دیروز!
- دوست جدید و سبز رنگم ..
- دیجیتال مارکتینگ چیست ؟ ( جلسه اول )
- اقتصاد حرف اول است نه آرمان!
- معرفی فیلم ؛ مجبوریم
- یک تجربه ارزشمند کاری
آخرین نظرات شما
-
امیررضا ... گفتــه :
نه بحث وجدان کاریه، نه بحث اعتماد ... -
ماوی گفتــه :
من شخصا احساس خوشی خالص رو فراموش ... -
حامد سپهر گفتــه :
خب همین غصهها هم که نباشن زندگی ... -
مرتضی گفتــه :
آره بعضی وقتا زندگی حالمونو میگیره ... -
-
حیران گفتــه :
همین رو دیروز توی توییتر پرسیدم. ... -
آرش دامن افشان گفتــه :
واقعا بهت حسودیم میشه؛ چون یک ... -
Mavi ... گفتــه :
فکر میکنم تجربه چنین چیزی حس خوب و در عین حال عجیبی داره. -
فاطمه ... گفتــه :
اینکه در اون لحظه به کمک احتیاج داشتید و کمک رسیده جالب بود:) -
محمد صادق عبداللهی گفتــه :
شاید باید به این فکر بیفتیم که ...
منم خیلی به این جمله اعتقاد دارم
یه روزی تو شرکت کاری کردم که غیر عرف شرکت بود یکی از همکارا گفت : فردا بخاطر همین کار اخراجت میکنن گفتم من کاری رو کردم که میدونستم درسته بعدشم روزی دست خداست نه بندهی خدا که با اخراج من روزیم قطع بشه:)